سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از غفلت بپرهیزید که از تباهی حسّ است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
ادبی ، اشعار کافشین ، فتنه ، دشمن شناسی ، سیاسی ، تحلیل سیاسی ، آخرالزمان و ظهور ، یمن ، قرن پانزده ، پاسخ به شبهات ، سبک زندگی ، روحانی ، شعر معاصر ، شعر و اشعار بزرگان ، فراماسونری ( فریموسونها ) و کابالیستها ایلومیناتی و اربابان جهان ، شهدا ، رسانه ها ، خبر ، اهل بیت ، آذربایجان ، تروریسم آمریکائی ، مناسبتها ، شعر سیاسی ، علائم ظهور ، احمدی نژاد ، شعر انتظار ، شعر و غزل معاصر ، اجتماعی ، انتخابات ، تحریم ، امام حسین ، جنایات وهابیت ، دنیای وارونه ، تقلب سبز ، اقتصادی ، طنز ، فوتبال ، ولایت ، مهربانی ، موسوی ، تاریخ ایران ، بیداری اسلامی ، انتخابات 1400 ، انقلاب اسلامی ، آشنائی با وهابیت و آل سعود ، پهلوی ، ولایت فقیه ، غزل ، شعر ، شعر اجتماعی ، شایعه ، عجایب عدد 7 ، عصر ظهور ، مذاکره با آمریکا ، مرثیه ، عکس و تصویر ، داستان ، دیکتاتوری ، سوریه ، آزادی بیان ، آذربایجان تورکلری ( ترکهای آذربایجان ) ، استاد پناهیان ، امام خمینی ، پناهیان ، امروز ، برجام ، جنبش سبزک ، مبارزه با طاغوت ، مدح معصومین ، مصداق شناسی ملاحم و علائم ظهور ، معصومین ، ظریف ، هاشمی ، ظهور ، فتنه گران ، شاهین نجفی ، سینما ، شهید شهدا و شهادت ، شیعه ، منتظری ، مشائی ، مثنوی ، دجال ، امام حسین علیه السلام ، اسلام آمریکایی ، آذربایجان سر ایران ، SMS اس ام اس پیامک ، FATF ، آزادی ، CFT ، اسلام ، انتظار ، دجال فراماسونری ( فریموسونها ) و کابالیستها ایلومیناتی و اربابان ، تقلب ، جنبش 99 درصدی ضد سرمایه داری تسخیر وال استریت ، جنبش سبزک ، جریان انحرافی ، جک ، طنز و کاریکاتور ، حقوق بشر ، رمضان ، سعید محمد ، دفاع مقدس ، مذاکرات ، شورای نگهبان ، شعر و ادب فارسی ، غزه ، واژگان اشتباه ، کردستان ، ولایت شیطان و ولایت الله ، نقی ، نماز ، نوروز ، مشایی ، نیکتا شاکرمی ، نخست وزیر امام ، ندا آقاسلطان ، مهسا امینی ، منوچهر فریدون ، مهدویت ، هنر ، هولوکاست ، کرونا ، کابالیستها ، کشاورزی ، وهابیت ، فتنه های قومی ، فتنه98 ، عرب ، عکس و تصویر ، عکس و پوستر ، شعر سپید ، شیهد حسن آیت ، شهادت ، مافیای صهیونیستی ، فوتبال حرفه ای ، رد صلاحیت ، دستگیری عبدالمالک ریگی ، سلمان رشدی ، سنی ، سیزده بدر ، سازش ، حقوق زنان ، جندالتوحید ، پوریم ، دانلود ، خیزش و انقلاب مردم در کشورهای عربی اسلامی ، دروغ ، حجاب ، حسن اسکاتلندی ، خاتمی ، انتظار و امام زمان ، انتخابات ، امام علی النقی علیه السلام ، بررسی فیلم ، انقلاب حسینی ، انقلاب شناسی ، اهانت به پیامبر اسلام ، بودجه فرهنگی ، پزشکی ، بهار ، پیامبر خاتم ، ترامپ ، ارزشی و غیر ارزشی ، استقلال ، اشتباهات سنتی ، افراط ، افزایش قیمت بنزین ، آشوب ، آمریکا ، آیت الله حجت الاسلام والمسلمین اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی ، آیت الله شیرازی ، آیت الله مصباح یزدی ، آیسان احتشامی ، آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند ، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی ، آزادی زنان ، آزادی و فتح خرمشهر ، آگهی کار ، آل سعود ، آل یهود ، آلودگی هوا ، آزادی اندیشه آزاد اندیشی آزادی افسادطلبان ، Guido ، IRIB ، UFO بشقاب پرنده ، Venezuela ، آخرالزمان ، آریائی ، #شهادت_پیامبر ، #فوتبال #شعر #الاتحاد #ورزش #مبارزه_با_تروریسم ، 12 تیر ، 1401 ، 16 آذر ، 2018 ، 2030 ، 22 بهمن ، 9 دی ، 96 ، BBC Persian ، افزایش قیمت دلار ، افسادطلبان ، اقتصاد ، امام خامنه ای ، الپهلوی ، امام ، افزایش قیمت ، افزایش قیمت برق ، اعتراضات ، اعترضات ، اعتصاب غذا ، استهلال و رویت هلال ماه شوال ، اس ام اس SMS ، استاد رحیم پور ازغدی ، استخدام ، استخدام منشی ، اختیار ، اخلاق ، ارابه مرگ ، اربعین ، ارتباط بنزین و دلار ، ارتباط کابالا با اجنه ، اردن ، ارز ، ترس ، ترس در کودکان ، ترنس ، تروریسم ، تحریم سپاه ، تحریم گوگل ، تحریم نفتی ، تحریم کاتسا ، پیراهن عثمان ، پینوکیو ، تاریخ اسلام ، تاریخچه مجاهدین خلق ، تاریخی ، تجاوز ، تجزیه طلبان ، تجملات ، بهبهان ، بیداری مستضعفین جهان ، پزشکیان ، پاسخی برای شعر خریت مثنوی الاغ ، پان عرب ، پان کرد ، پانترک ، پایان جریان نفوذ ، پدربزرگ ، پراید ، اهر ورزقان ، بقایی ، بن سلاخ ، بنزین ، بنزین روحانی ، به جهنم ، ایران ، ایران باستان ، ایرانخواران و جهانخواران ، ایرباس ، بابک ، بارزانی ، بازار ارز،جنگ روانی ، بازتاب ، بحران ، امام مهدی ، امر به معروف ، امام علی النقی الهادی ، امام علی النقی علیه السلام ، انجمن حجتیه ، انرژی تاریک ، انرژی هسته ای ، انفجار اطلاعات ، انقلاب ، انتخابات آزاد ، انتخابات دوم اسفند ، انتخابات ریاست جمهوری ، انتخابات مجلس نهم ، خاطره ، خاورمیانه ، حسنعلی منصور ، حضرت فاطمه ، حذف شورای نگهبان ، حسن آقا میری ، جند التوحید ، داستان ترسناک ، داستان طنز ، داستان کوتاه ، داستانها و رمانهای قدیمی ، داعش ، خدا ، خداحافظی ، خزر ، خوارج ، خوزستان ، دروغ دختر آبی ، دریاچه ارومیه ، دستگیری ، داروهای گیاهی ، داروین ، دختر ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :90
بازدید دیروز :995
کل بازدید :1487735
تعداد کل یاداشته ها : 673
103/9/3
5:41 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
رحیمی[1540]
سلام یاران و گرامیان از سال 86 که شروع به وبلاگنویسی کرده ام تاکنون که به سال 1400 رسیده ایم نگاه های گرم شما مشوق انگشتان من برای مکاتبه با شما بوده لطفا نظات و راهنمائی های خود را از بنده دریغ نفرمائید

خبر مایه
پیوند دوستان
 
عاشق آسمونی ((( لــبــخــنــد قـــلـــم ((( برادرم ... جایت همیشه سبز ... خندون یک خط کوتاه چهارمحل سرزمین مِه وخورشید (خورشید گام سبز) آقاشیر نسیم قدسیان منطقه آزاد اصل 110، اصل ولایت فقیه (ولایت نیوز) رازهای موفقیت زندگی کیمیا صاعقه اصولی رایانه هادی ღ♥ღ من و تو ღ♥ღ صل الله علی الباکین علی الحسین بر و بچه های ارزشی مهدویت هواداران فرزاد جمشیدی مذهب عشق جک چه زود دیر میشه جهاد ولایت صبح دیگری در راه است .... دکتر علی حاجی ستوده کشکول حاج آقا مسئلةٌ خادمین کهف الشهداء جهان نامرئی جن یکی بود هنوزهم هست شرکت نمین فیلتر نادارلی اولکه سی آخرین منجی شخصی دختری به سوی آسمان من هیچم حدائق ذات بهجة فانوس دنیای واقعی صفحات انتظار در فراق گل نرگس حسن تنهاترین سردار دنیاست واژه های نارنجی دفترچه اشعار کافشین بهتان « بـــهـتـــان » هفت چرا شیعه هستم؟ وعده صادق ( مسائل مهدویت و ظهور ) مشرق نیوز بی باک نیوز و خدائی که در این نزدیکی است پایگاه فرهنگی سپاه عاشورا سوپر انحرافی onlinestor

سلام 

 

ولادت حضرت ختمی مرتبت فخر کائنات دلیل عارفان و عاشقان و مراد خداجویان و پاکدلان و آن بزرگی که هستی مدیون و طفیل وجود او شد مبارکباد

 

در ذیل مقاله ای زیبا از یوسف ثانی و زندانی پنهانی امام موسوی صدر را که تناسبی با این ایام دارد را با عنوان هفت بتی که پیامبر به جنگ آنها رفت را که در اواخر تیر امسال در سایت تبیان ارائه شده بود را با تغییراتی در فرم نوشتار درج می کنم به امید آزادی و عزت آن عزیز و خشنودی رسول خدا صلوات الله علیه و آله و سلم

 

 

 

 

 

 

اشاره:

چندین سال پیش مجله لبنانی النهج مورخ چهاردهم سپتامبر 1960 (23 شهریور 1339) مقاله ای از امام موسی صدر به مناسبت میلاد رسول اکرم منتشر کرد. از آن جا که این مطلب حاوی نکات بدیع و تازه ای می باشد به فارسی برگردانده شده و تقدیم می شود.

ذهن آدمی از سپیده دم آفرینش، همواره در پی شناخت بوده است. از همین رو در طی هزاران سال در خود وپیرامون خود، به کشف ناشناخته‌ها پرداخت و با تلاشی جانکاه در پی حقیقت گشت. آنچه بیش از همه آدمی را به تکاپو وا می‌داشت و او را به اندیشیدن بر می‌انگیخت، ترس او بر سرنوشت خویش بود. زیرا که خود را در جهانی پر سطوت، که از زمین وآسمان بر او دشمنانی بزرگ را چیره می‌کرد، ناتوان می‌دید، ویارای برابری با آنها را نداشت. امنیت وثبات دو انگیزه ژرف ودو هدف دور دست او، در پس نگاههای خیره وترسان او در معمای طبیعت، بودند. برای تحقق امنیت وآسایش تنها دو راه پیش رو داشت:

- چیرگی بر طبیعت

- سازش با طبیعت از هر راه ممکنی.

 

جهل که در آن هنگام دلیل موجهی بود، در روزگاران دیر پای دوره بت پرستی، مایه دوری انسان از جایگاه والایش بود. مقصود ما از بت پرستی، مفهومی اعم از نظام شرک آلود است. آنچه میان ساخته دست آدمی وموجودات معبود او، همچون اجرام آسمانی، درختان وحیوانات، مشترک است، همان وهم بر ساخته در این نمادهاست، که آدمیان به شیوه فریبکارانه وبرای مجاب کردن عقل، در برابر آن اوهام فروتنی ورزیدند. چنانکه ما کودکان را با سرگرمی ساکت می‌کنیم، آدمی نیز عقل خویش را اینگونه خاموش ساخت.

در آن مرحله طولانی ودشوار، آدمی بنا به غریزه ترس در برابر کائنات وطبیعت همچون خورشید وماه سر تسلیم فرود آورد و به امید کسب روزی، در برابر حیوانات ودرختان کمر خم کرد. پس از آن در برابر ساخته هایی که خیالش آنان را جسمیت بخشیده بود ونمادی از خدایانش بودند، تعظیم کرد. او این خدایان را در معبدهایی نزدیک خویش ساخت، تا هر گاه از چیزی می‌ترسید یا چیزی می‌خواست، به آنها پناه برد.

شیفتگان بندگی ثروت آرزو داشتند که وحی بر قارون عرب، ولید بن مغیره، یا دوستش، عمره بن مسعود ثقفی، نازل شود.

این بت‌ها انسان را از علم آموزی ودریافت حقایق باز داشتند. چرا که به نظر او قدسیت این بت‌ها مانع اندیشیدن در ماهیت وکنه آنها می‌شد. آدمی به جای تحلیل وعلت یابی رخدادها، به این بسنده می‌کرد که حوادث بنابر اراده‌های عُلوی جریان دارد. اگر احترام آنها بر او واجب است به ناچار جایگاه او کمتر از آن است که راز آنها را دریابد.

بنابراین در خود این جرأت را نمی دید که از زیر سلطه طبقه ای از مردم، که اعتقاد داشت قداست خدایان را دارند، به در آید، او اعتقاد داشت که سرنوشت جهان، ثابت ودگرگون ناپذیرند. نظامهای مقدس است که مشکلات را آفریده و با مقدراتش بازی می‌کند، وچون چیزی نداشت که با او برابری کند، از روی درماندگی وبه سبب رنجی که از او می‌برد، نزدیکش شد. این نظام شرک آلود در خدمت بت هایی از بشریت بود، مانند طبقات بزرگان واشراف و شاهان وثروتمندان. افزون بر این انسان هر خرافه ای را باور داشت. این خرافه‌ها را بر فلسفه سستی که با ظواهر طبیعت پیوند داشت، بنا می‌کرد. اگر قمر در برج عقرب بود، آن را شوم می‌پنداشت ودست از حرکت وکار می‌کشید؛ می‌ترسید به شری از سوی خدا وند دچار شود، زیرا که در آن زمان مزاج خداوند نعوذبالله مضطرب ودر معرض بحرانهای عصبی بود.

بت پرستی

نیز بت هایی از عادت وسنت را می‌پرستید. این سنت وعادت سنگین ترین غل وزنجیر بر دست و پای آدمی وپر اثرترین عامل در جمود و واپس ماندگی او بودند. ذات او مظهر بزرگترین بت‌ها بود، وچه بسا همچنان نیز باشد. آن ذات را می‌پرستید وهیچ چیز را نمی دید، مگر از دیده آن. حق آن بود که «ذات» حق می‌دانست، هر چند باطل باشد. وباطل همان بود که ذات می‌گفت اگر چه بر حق باشد.

انسان در فراز وفرودهای تاریخ چنین بود وبدین گونه اجتماعش شکل گرفت. یکی از فضایل انسان- در آن دوران نیز انسان فضایلی داشت- این بود که به تجاربش آگاه بود واز نتایج آنها سود می‌برد. ورفته رفته بنا بر قوانین مسلم پیشرفت کرد، قوانین که ما آنها را الهی می‌دانیم ودیگران آن را مادی می‌خوانند. وقتی فلسفه به صورت قوام یافته وپخته ظهور یافت، فلاسفه ندای آزادی انسان را از زنجیرهایش سر دادند، ومردم را به شکستن بت‌های گوناگونشان فرا خواندند. اما واپس گرایان وسوداگران عقیده، انگ الحاد وکفر بر آنان زدند، ودعوتشان را با منزوی کردنشان از مردم نا کار آمد کردند. وآنچه به منزوی شدن فلاسفه کمک کرد این بود که آنان عقل را مخاطب می‌ساختند نه دل را، همچنان که حتی امروز کمتر کسی از مردم تحت تأثیر این زبان قرار می‌گیرد وبه آن پاسخ می‌گوید.

از این رو دیگر برای پیشرفت اجتماعی وبه کمال رساندن آن، چاره ای جز دخالت خدای سبحان نبود.

کار رسولان در اثر بخشی، به کلی، با فلاسفه متفاوت است. چرا که پیامبران عقل آدمی را در چارچوب وجدانشان مخاطب می‌ساختند. و دین چنانکه متخصصین، آن را با الهام از پیامبر، این گونه تعریف کرده اند:«فطرتی است که انسان را به خالقش پیوند می‌دهد». و دعوت الهی از این فطرت آغاز شد. این بینش، بزرگترین عامل توفیق انبیا در رسالتِ بر حقشان بود. ارتباط غریزی میان آدمی وخدایش، رسالت انبیا را آسان می‌ساخت. اما در رسالت فلاسفه سودی نداشت.

در حالیکه فیلسوفان خود را تنها و آسیب پذیر می‌دیدند، پیامبران در ژرفای احساسات مقدس و اصیل آدمیان جای داشتند. هرگاه مردم برای حفظ سنت یا امری موروثی با آنان به جفا رفتار می‌کردند، دعوت از دریچه ایمان به خدا، به درون آنها راه می‌یافت.

رسالت همه انبیا یکی است، واختلافشان، تنها به ادوار زندگی بسته است؛ ادوار زندگی با توجه به «تکامل وتکوین». جوهر انقلاب پیامبران بر ضد بت پرستی به هر شکلی که باشد، در مراحل و ادوار مختلف تفاوتی نمی کند. زیرا که آنان رهبرانی رهایی بخشند؛ به دقیقترین معانی ای که ما امروز از این دو واژه "رهبر و رهایی بخش" در می‌یابیم.

گزاف نیست اگر بگوییم حضرت محمد(ص) بزرگترین پیامبر است وانقلاب او بزرگترین انقلاب. این بیان واقعی این انقلاب است ونتایج این انقلاب وتاریخ، این را ثابت کرده است.

دریاها، کوه‌ها و ستارگان حریم‌هایی بودند که فکر فقط با زنجیرهای سنگینی از قداست می‌توانست به آنها نزدیک شود پیامبر مسلمین را به فراگیری علم خواند، تا آن را برای خیر آدمی به کار گیرند. آن‌ها را به باز نمودن قفل‌های طبیعت، به یاری تأمل و تجربه فرا خواند.

در این گفتار بر آنیم که عظمت پیامبر را با پاره ای کارهای قهرمانانه اش برای آزاد ساختن بشر از بندها وبت‌ها به سوی جهان بهتر، بر شمریم.

یکم: پیامبر در جهانی که فرقه‌ها و گرایش‌های متفاوتی در آن بودند، دعوت خود را بر توحید بنیان نهاد.

برای دنیا خدایانی بی خرد ساخته بودند. این خدایان منجلاب‌های تفرقه، رسوایی و نادانی بودند.پیامبر اسلام در دعوت رهایی بخش خود با سختی هایی رو به رو شد که خود ـ در حالی که او فداکار و شکیبا بود ـ چنین می‌گوید: «هیچ پیامبری آنچنان که من آزار دیدم، آزرده نشد»(1).

او با رد شرک و زشت شمردن بت پرستی، دعوتش را برای ژرفا بخشیدن به این اصلِ جامعِ رسالتش (یعنی توحید)، آغازنمود. تا اینکه در «یوم الفتح» پیروزی درخشانش را به اوج رساند. وعلی جوانمرد اسلام را بر شانه‌هایش بلند کرد. خداوند با این پیروزی او را برتری بخشید. در آن روز علی(ع) دستان خود را زیر بزرگترین بت، هبلِ یک چشمِ وصله دار برد و آن را از ریشه برکند. دیگر بت‌های کوچک را نیز برکند تا با نابودی آن‌ها نظام شرک را از میان برد.

پیامبر در نبرد با شرک به از میان رفتن ظواهر بسنده نکرد. بلکه در سنگرگاه‌های آن یعنی جان‌ها و دل‌ها به مبارزه با آن پرداخت. وجان‌ها ودل‌ها را از نگرانیها و وسوسه‌ها پاک کرد. پیامبر می‌فرماید: «شرک پنهان‌تر است از جنبش مورچه‌ای سیاه، بر تخته سنگی، در شبی تیره».(2) چه انگیزه‌ای نیرومندتر از حس خطر از پیروی شرک و مقابله با اثرش در راه‌های تاریک و لانه‌های پنهانش است؟ و چه نیرویی بهتر از این احساس، با خطر کمین گرفته در درون سینه‌ها و آرام جان‌ها مقابله می‌کند؟

بت پرستی

سال نهم هجری پیامبر، هیئتی متشکل از علی(ع) و ابی بکر را با آیاتی از سوره برائت روانه یمن کرد. حضرت علی از جانب پیامبر نبردی بر ضد الحاد را در دربار اعلام کرد. نبردی که در آن سستی و نرمش راه نداشت. خورشید و ماه را از عرش الهی تا بندگانی برای خدا پایین آوردند. او گفت خورشید و ماه و دیگر موجودات تحت فرمان خداوند هستند.و هرگاه خداوند برای آنها خیر و نفعی بخواهد،خیر و نفعی بیشتر به انسان می‌رسد.

پیامبر در دعوت خود، در برابر فریب‌ها و تهدیدها، نه سستی ورزید و نه نرمش به خرج داد. در برابر آنها قد برافراشت و گفت: «به خدا سوگند اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارند، تا از رسالتم دست بردارم، چنین نمی‌کنم مگر مرگم فرا رسد».

آنچه طبری و ابن حجر به نام افسانه «غرانیق» نقل کرده‌اند، بسیار شگفت انگیز است. برای بی‌‌پایگی این روایت کافی است آن را با رسالت و سیره پیامبر بسنجیم. آن‌ها نقل کرده‌اند: در سال پنجم هجری ستم‌ها بر مسلمین گران آمد. سرانجام پیامبر به گروهی دستور داد به حبشه هجرت کنند. پیامبر آرزو داشت که آیه‌ای بر او نازل شود و به او اجازه دهد تا با ستمگران و بت‌های آنها خوش رفتاری کند. پس سوره نجم نازل شد. پیامبر آن را برای مردم خواند. وقتی به این دو آیه رسید: «افرأیتم اللات والعزی، و مناه الثالثه الاخری» (آنها غرانیق بلندمرتبه هستند واز آنها امید شفاعت می‌رود) به او الهام، و بر زبانش جاری شد: «تلک الغرانیق العلی،و منهن الشفاعه ترتجی». مشرکین شادمان شدند، چه مشاهده کردند پیامبر به خدایانشان احترام می‌گذارد، و در کارها آنها را شریک خداوند می‌داند. آن‌ها روایت کرده‌اند پس از وحی و شب هنگام که پیامبر تنها ماند، پشیمان شد، افسوس خورد و ناپسند شمرد آنچه بر زبانش جاری شده بود.و مساله را دوباره به حال نخستینش برگرداند.

اما پاسخی کوتاه به این افسانه:

ـ در سند این روایت کسی هم چون محمد بن کعب هست، که در هنگام نزول سوره نجم متولد نشده بود. او دو سال پیش از وفات پیامبر به دنیا آمد. همچنین در میان راویان کسی وجود دارد که به حبشه مهاجرت کرده بود. محمد بن قیس از آن جمله است. حتی یک راوی هم ندیدیم که در زمان این رویداد حاضر بوده باشد.

ـ بخاری و درامی و دیگر محدثین و سیره نویسان، سجده‌های پیامبر در سوره نجم را گفته‌اند، امّا به افسانه غرانیق اشاره‌ای نکرده‌اند.

ـ قاضی عیاض تصریح کرده است که داستان غرانیق ساخته زنادقه است، و فقها و گروهی از محدثین نظر او را پذیرفته‌اند.

ـ حتی با چشم پوشی از آنچه گفته شد، قرآن خود بطلان داستان را ثابت می‌کند. آیات سوره نجم آشکارا لات و غزی و منات را به ریشخند می‌گیرد! در آیات آمده است: «ان هی الا اسماء سمیتموها أنتم و اباءکم ما انزل الله بها من سلطان ان یتبعون إلا الظن و ما تهوی الانفس و لقد جاء هم من ربهم الهدی»(6) [اینها چیزی نیستند جز نامهایی که خود وپدرانتان به آنها داده اید. وخداوند هیچ دلیلی بر آنها نفرستاده است. تنها از پی گمان وهوای نفس خویش می‌روند وحال آنکه از جانب خدا راهنماییشان کرده اند] این آیه چگونه با این افسانه جمع شدنی است. در آغاز سوره خداوند می‌فرماید: «والنجم اذا هوی• ما ضل صاحبکم و ما غوی • و ما ینطق عن الهوی• ان هو الا وحی یوحی• علمه شدید القوی» [قلسم به آن ستاره چون پنهان شد، که یار شما نه گمراه شد ونه به راه کج رفته است وسخن از روی هوی نمی گوید. نیست این سخن جز آنچه بدو وحی می‌شود. او را آن فرشته بس نیرومند تعلیم داده است.]

قاضی عیاض تصریح کرده است که داستان غرانیق ساخته زنادقه است، و فقها و گروهی از محدثین نظر او را پذیرفته‌اند.

دوم: مردم را از یک الوهیت خیالی رهاند. برای نخستین بار در تاریخ، اندیشه را به نیکوترین شکل آزاد، و از ویرانه بت‌ها راهی به دیار علم باز کرد.

دیگر دریاها، کوه‌ها و ستارگان حریم‌هایی بودند که فکر فقط با زنجیرهای سنگینی از قداست می‌توانست به آنها نزدیک شود پیامبر مسلمین را به فراگیری علم خواند، تا آن را برای خیر آدمی به کار گیرند. آن‌ها را به باز نمودن قفل‌های طبیعت، به یاری تأمل و تجربه فرا خواند.دستور داد تا علم بیاموزند «حتی اگر در چین باشد». دستور داد تا «از گهواره تا گور» پایداری پیشه سازند و تلاش کنند. پیامبر راه را بر شیادی و خرافه سازی بست، و اجازه نداد تا ساده اندیشان عقاید مبهم را در پوششی از تقدس و ترس بپذیرند.چنانکه در اروپا وضع چنان بود. در قرون وسطا شدیدترین تنبیهات را به دانشمندان‌ وآزادی‌خواهان چشاندند. حکایت گالیله و کو پرنیک و دکارت و صدها نفر دیگر هنوز از ذهن‌ها پاک نشده است.

سوم: پیامبر برای برپایی یک جهان واحد و اجتماعی برتر، همه قیدها را در یک فراگیری بی‌سابقه و بی همتا در هم شکست.

حضرت محمد (ص)

نخست اعلام کرد: نظام فاسد اثر مستقیمِ رفتار و سلوک آدمی است. اگر انسان نظام برتری بخواهد، چنین چیزی به دست خواهد آمد. گفت: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم»(3) [در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.] همچنین گفت: «ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی الناس لیذیقهم بعض الذی عملوا لعلهم یرجعون»(4) [به سبب آنچه دست‌های مردم فراهم آورده، فساد در خشکی و دریا نمودار شده است، تا [سزای] بعضی از آنچه را که کرده اند به آنان بچشاند، باشد که بازگردند.]

ثانیاً: تصریح کرد هر جا که بوی ظلم استشمام می‌شود، باید بر ضد آن انقلاب کرد. و نیز انسان را به مقابله با طاغوتیان و ستمگران فرا خواند. وفرمود:[به ستمکاران میل نکیند، که آتش بسوزاندتان. شما را جز خدا، هیچ دوستی نیست وکسی یاریتان نکند.]

ثالثاً: برابری در حقوق و واجبات را وضع کرد. پس میان آدمیان فرقی نیست مگر در علم و عمل و تقوا. سلسله مراتب آدمیان نژاد وثروت، جایگاه واعتباری ندارد. پادشاهان و رهبران همچون دیگران «در برابر خدا بر چیزی توانا نیستند». «قل اللهم ملک الملک تؤتی الملک من تشاء وتنزع الملک ممن تشاء و تعز من تشاء و تذل من تشاء»(5) [بگو:«بار خدایا، تویی که فرمانروایی؛ هر آن کس را که خواهی، فرمانروایی بخشی؛ و از هرکه خواهی، فرمانروایی را بازستانی؛ و هرکه را خواهی عزت بخشی؛ و هر که را خواهی، خوار گردانی.»]

معری (رحمه الله علیه )می‌گوید:

کرّهنی إلی الرؤسا، کونی و ایاهم لخالقنا عبیدا

چهارم: پیامبر مصرانه با خدایان شرک چه از سنگ و چه از نوع بشر تحدی می‌کند، سستی و بی پایگی آنان را می‌نمایاند و در انداختن ارزش و اعتبار آن‌ها، پیروز می‌شود.

«یا ایها الناس ضرب لکم مثل فاستمعوا له وان الذین تدعون من دون الله لن یخلقوا ذبابا و ان یسلبهم الذباب شیئا لا یستنقذوه منه ضعف الطالب و المطلوب »(11) [ای مردم، مثلی زده شد. پس بدان گوش فرا دهید: کسانی را که جز خدا می‌خوانید هرگز[حتی]مگسی نمی آفرینند،هر چند برای آفریدن آن اجتماع کنند، و اگر آن مگس چیزی از آنان برباید نمی توانند آن را باز پس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.]

پیامبر مصرانه با خدایان شرک چه از سنگ و چه از نوع بشر تحدی می‌کند، هستی و بی پایگی آنان را می‌نمایاند و در انداختن ارزش و اعتبار آن‌ها، پیروز می‌شود.

چه بسا قصه یک عرب بادیه نشین پر معناترین چیزی باشد که از پیامبر برای زدودن ترس مردمان و در هم شکستن هیبت غیر حق از اذهانشان روایت شده است. یک بادیه نشین متحیرانه واز روی ترس به عظمت پیامبر اقرار کرد؛ همچون بندگان در برابر پادشاهان.پیامبر مهربانانه به او گفت:«همانا من فرزند زنی از قریشم که خرده گوشت می‌خورد»

پنجم: شدت موضع پیامبر در برابر تطیر(12) و تفأل و تنجیم کمتر از ستیز او در برابر دیگر اوهام و خرافات نبود. (13)

در برخی جنگ ها، پیامبر به دلیل «طالع نحس»،از رفتن به نبرد نهی می‌شد،اما پیامبر روانه جنگ می‌شد، وطالع نحس را به «طالع سعد» دگرگون می‌کرد، و می‌گفت:«نه نحسی ای هست و نه دشمنی ای».می گفت:«با روزها دشمنی نورزید و الا با شما دشمنی می‌ورزند».همچنین می‌گفت:«هرکس به سنگی ایمان بیاورد، خداوند با او محشورش می‌کند».(14)

ششم: پیامبر در برابر عادات و تقلید از گذشتگان (سنت) همان موضع پیشین را داشت.

پیامبر سنت گذشتگان را تحت تأثیر تحولات زمانه معرفی کرد، پس نباید سنتها به بت وخدایی بر ساخته تبدیل شوند و به آن‌ها تقدس بخشیم. خود پیامبر با تشریعِ اسلامیِ آسانی در حادثه زید، فرزند خوانده اش و زینب دختر جحش، دختر عمه‌اش، یکی از مخاطره آمیزترین و نیز دشوارترین این رسم‌ها را نفی کرد. نیکوست که در این باره به تفسیر امام شیخ محمد عبده و دیگران رجوع کنیم تا مفصلاً از حکمت تشریع در این حادثه بر ضد بتِ عادت، آگاهی یابیم.

هفتم: و بالاخره تنها بتِ بزرگتر که همان بت «خودخواهی» است، باقی ماند.

معروف است که رهایی از آن را جهاد اکبر خواند. در قرآن شریف آمده است: «أفرایت من اتخذ الهه هواه و اضله الله علی علم و ختم علی سمعه و قلبه و جعل علی بصره غشاوه فمن یهدیه من بعد الله افلاتذکرون »(16) [پس آیا دیدی کسی را که هوس خویش را معبود خویش قرار داده و خدا اورا دانسته گمراه گردانیده و بر گوش او ودلش مهر زده و بر دیده اش پرده نهاده است؟آیا پس از خدا چه کسی او را هدایت خواهد کرد؟ آیا پند نمی گیرید؟]

 

نوشته امام موسی صدر، به نقل از باشگاه اندیشه 

تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – مرتضی رستمی


1- بحارالانوار، جلد39، صفحه55

2- بحار الانوار، جلد18، صفحه 158

3- الرعد،11

4- روم، آیه 41

5- آل عمران، آیه 26

6- نجم، آیه 23

7- ترجمه همه آیات از استاد فولادوند آورده شده اند.

8- نجم، 1-5

9- وجودم من را نسبت به رؤسا متنفر ساخت، آنها خود بندگان آفریننده مان هستند.

10- الزخرف، 32،31

11- الحج، 73

12- نقال به بدی زدن

13- باید دانست تنجیم همان اختر گویی یا نجوم احکامی است که می گفتند ستاره ها در سرنوشت زمین اثر دارند، وما می خواهیم این اثر را کشف کنیم. اما علم نجوم، اختر شناسی است. آنچه که در روایات شیعه واهل سنت وفقه اسلامی به شدت نهی شده همان تنجیم است، نه نجوم.

14- بحار الانوار، جلد 24، صفحه 238

15- زید بن حارثه بنده خدیجه(س) بود. حضرت خدیجه او را به پیامبر داد هم او را آزاد کرد. اما زید نزد پیامبر ماند وبر خلاف خواست پدرش به قبیله اش باز نگشت. پس از مدتی پیامبر زید را به ازدواج دختر عمه اش که هم از ثروت برخوردار بود وهم از منزلت والا، در آورد. این ازدواج به طلاق انجامید. سپس پیامبر خود با زینب دخت رعمه اش ازدواج کرد. این عمل پیامبر برای دو چیز صورت گرفت. نخست اینککه می خواست نشان دهد که فرزند خوانده حکم فرزند را ندارد (درست بر خلاف تفکر جاهلی) دوم اینکه هویت فرزند خوانده باید مورد توجه قرار گیرد.

16- الجاثیه، 23

 

نیکوست اشاره‌ای کنیم به تأکید بر ثروتمندان برای نابودی بت ثروت. چرا که شیفتگان بندگی ثروت آرزو داشتند که وحی بر قارون عرب، ولید بن مغیره، یا دوستش، عمره بن مسعود ثقفی، نازل شود.قرآن می‌گوید: «و قالوا لولا نزل هذا القرءان علی رجل من القریتین عظیم• اهم یقسمون رحمه ربک نحن قسمنا بینهم معیشتهم» (10)[و گفتند:چرا این قرآن بر مردی بزرگ از[آن] دو شهر فرود نیامده است؟• آیا آنند که رحمت پروردگارت را تقسیم می‌کنند؟ ما[وسایل]معاش آنان را در زندگی دنیا میانشان تقسیم کرده ایم] چون در آن دوران از تحقق امر نخست فرو مانده بود، به اکراه، به کوشش برای تحقق امر دوم تن داد. از این رو به بندگی اوهامی گوناگون پرداخت که خود آن‌ها را خلق کرده بود. این امر در قرآن کریم و همچنین در تاریخ ادیان وعقاید به وضوح دیده می‌شود.

  
پیامهای عمومی ارسال شده
+ دوران پارسی یار بگذشت و پیر گشتیم ، در دست گوشی خود خیلی اسیر گشتیم ، ارادتمند همه پارسی یاری های قدیم کاف شین @};- :'( پیج اینستا @KARIM_SHAHZADEH شماره ایتا 09149107001
+ سلام بر همگی @};- نقشه شد تا بکشند و به خیابان بکشند مهر را در دل پائیزی آبان بکشند ،،، سر افتادن مشکوک درختی بر خاک کار جنگل به تباهی بیابان بکشند
+ سلام بر همه دوستان پارسی بلاگی این یک و نیم بیت رو تقدیم شما خوبان می کنم : نان مردم آن که میگیرد گروگان یک طرف ،، آن که جان را می دهد از بهر آنان یک طرف ،، مرد میدان یک طرف نامرد میدان یک طرف


+ شبستان بخیر بادا شبِ بی شما مبادا
+ در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود ،، از گوشه ای برون آی ای کوکب هدایت ،، از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود ،، زنهار از این بیابان این راه بی نهایت ،،، @};- سلام بر همگی صبح پائیزی بخیر
+ ?\(?o?)/? از چه می‌ترسید؟! ?\(°o°)/? ریزش آوار یا از آن تصویر نابینای بر دیوار ???o?;?? وحشت ما از سقوط کهکشانها نیست ،، از هبوط عشق ?(??_??)? در غروب بی‌سرانجام خیابان‌هاست ،، شعر از من نیست مربوط به حدود سال 85 هست دغدغه‌های اون موقع الان واسه همه مردم دنیا خنده داره ?¯\_??ل???_/¯? ?¯\_(?)_/¯?
+ سلام بر شما خوبان پارسی بلاگی ؛ آیتولاح هاشمی بهرمانی در صفحه 236 جلد دوم کتاب خاطراتش اعتراف می کند که تاسوعا را در سد لتیان اسکی روی آب میکرده آیا با ساختن پلاکارد استخر فرح میشود حقایق را به حاشیه برد و این ننگ ها را شست و کسی را که از قربانگاه هفت تیر و هشت شهریور با امداد غیبی بیرون زده را تبرئه کرد؟!


+ سلام بر همگی روزتون بخیر
+ سلام دوستان بالاخره از شر تلگرام و اینستاگرام راحت شدیم ولی یه حرفایی ته دلمونه نمی دونیم به کی بگیم ؟!


+ جدیدترین تعریف آزادی: آزادی عبارت است توانایی نامحدود برای ترک یا انجام هر عمل غیر معارض با منافع خود و دیگران که انسانی که در بند جهل و هوس نیست در عالمانه ترین حالت یک انسان علاقه مند است به آن دست بزند / وحید رحیمی (کافر به طاغوت)